اشعار زمزمه مناجاتی با خدا
منم بد منم بد تو خوبی تو خوبی
منم عبد گنهکار تو ستّار العُیوبی
ببین فرصت عمرم ، گذشته به تباهی
الهی الهی
******
تو و جود و کرامت من و خواری و غفلت
تو و لطف و عنایت من وشرم و خجالت
تو و خوبی و رحمت ، من و روی ِ سیاهی
الهی الهی
******
اگر چه همه ی عُمر گنه شد هنر من
ولی دست نوازش کشیدی به سر من
به درمانده اُمید و ، به مسکین تو پناهی
الهی الهی
******
کجا در ره تقوی هم آهنگ تو بودم
ز رویت خجل هستم که من ننگ تو بودم
ولی ناله زدم بر ، گل فاطمه گاهی
الهی الهی
******
همان که به ره دین غریبانه فدا شد
سرش از تن پاکش لب تشنه جدا شد
سؤالم فقط این است ، به چه جرم و گناهی
الهی الهی
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: زمزمه های مناجات با خدازمزمه های مناجاتی
برچسبها: اشعار زمزمه مناجاتی با خدا
[ 4 / 5 / 1393
] [ ] [ مهدی وحیدی ][ ]